درباره اظهارات منتسب به سردار احمدی مقدم
بسم الله الرحمن الرحیم
ماهنامه ی رمز عبور -که تجربه ی زیادی در گرفتن مصاحبه های پر سر و صدا دارد- این بار با احمدی مقدم فرمانده سابق نیروی انتظامی مصاحبه ی پرسرو صدا تری انجام داده.در مورد صحت مطالب منتسب شده به وی در قسمت هایی از مصاحبه شک و تردید هست ولی فرض را بر این می گذاریم که کاملا صحبتهای خود ایشان -بدون دخل و تصرف - بوده است.
در این مصاحبه ادعا هایی در مورد دکتر احمدی نژاد وجود دارد که بخشی از آن بررسی می کنیم.
- متن آبی رنگ سخنان منتسب به آقای احمدی مقدم است.
آقای احمدینژاد آدمی چالشی بود و ... از اول هم اعتقادی به نخبگان خاص نداشت و بارها به من گفته بود اینها 2 هزار نفرند که اگر بیرونشان کنیم، مشکلات نظام حل میشود. این کار را هم کرده بود و وزیر، معاون وزیر، استاندار و درشتها را عوض کرده بود و میگفت اینها فرسوده و پوسیدهاند و باید عوض شوند...
تا اینجا آقای احمدی مقدم درست می فرمایند.آقای احمدی نژاد از همان ابتدا به دور باطل و گردش تکراری گروه کوچکی که مدیران نظام نامیده می شدند اعتقادی نداشت.دولتهای میرحسین موسوی،سازندگی و اصلاحات اکثرا از همان حلقه ی بسته ی مدیران تشکیل شده بود و احمدی نژاد راه اصلاح کشور را شکستن این حلقه و استفاده از ظرفیتهای تمامی نخبگان می دانست.
ولی بعد از 88 ... متوجه شدم خیلی تغییر کرده است... دور دوم به بعد میگفت رأی در روستا و شهرستان است، ولی آنکه اثر میگذارد و بوق و بلندگو دارد، در تهران است.از او پرسیدم چرا شما اینقدر تغییر کرده و دنبال هنرپیشه یا فلانی راه افتادهای؟ ... گفت رأی را آنها میدهند، ولی کشور را اینها اداره میکنند و اداره کشور دست اینهاست. نمیتوانیم اینها را نادیده بگیریم باید این طرف را هم در نظر بگیریم ... میخواست این شکاف را ترمیم کند...
امان از وقتی که بدبینی مثل خوره به جان آدمی زاد بیافتد!!
شاید آقای احمدی مقدم آن حلقه ی بسته ی مدیریتی مذکور را مساوی 13 میلیون رای دهنده به موسوی می بینند و اینگونه به خطا می روند.
به علت بدفهمیدن یا بدبینی، این آقا و بسیاری دیگر گرفتار تحلیل های این چنینی شدند.
اما واقعیت چه بود؟ واقعیت این بود که روسای جمهور پس از پیروزی در انتخابات برای حامیانشان نوشابه باز می کنند و به اصطلاح لج حامیان رقبایشان را در می آوردند! برخلاف معمول، احمدی نژاد گفت من که خادم همه ی مردم بودم و به دغدغه های مردم التفات نمودم؛ چرا باید 13 میلیون به رقیب من رای دهند در حالی که وعده های من همان دغدغه های 13 میلیون هم بود.
به اعتقاد احمدی نژاد شاید از جمعیت نزدیک به 80 میلیونی مردم ایران یک میلیون بلکه کمتر مخالف و معاند . بدخواه وجود دارد.و اینگونه همه ی مردم ایران را به یک چشم می دید.این گونه بود که فرقی بین 13 و 25 نمی گذاشت.برای تقویت 25 میلیون و سرزنش 13 میلیون همت نکرد.
از طرف دیگر چون همه ی مردم را دوست می داشت می گفت چرا باید بین گروهی از جمعیت بالانشین و متوسط نشین شهر ها و بقیه ی مردم شکاف و اختلاف وجود داشته باشد.چرا باید بین نظام و این قشر از شهرنشین ها اختلاف باشد یا وانمود شود که اختلاف هست؟
اینجاست که برخی مدعیان انقلابی گری - با بدبینی شدید- توهم انحراف احمدی نژآد را پذیرفتند و به آن دامن زدند.
آیا هنرمندان جاهل و گمراه بالفطره و ام الفساد هستند؟ آیا با ناسزا گفتن به این قشر که چرا به من رای ندادید و مخالف نظام هستید مشکلی حل می شود؟
احمدی نژاد دقیقا به فکر ترمیم این شکاف های ذکر شده بود.